خاطره ای از شهید فکوری
شهيد فكوري انساني بسيار رئوف، مهربان، مومن و انقلابي بود. در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي تا ساماندهي اوضاع سياسي و نظامي كشور، پرسنل مؤمن و متعهد پايگاه فعاليت هايشان را در سطح شهر تبريز و روستاهاي مجاور پايگاه جهت ياري و كمك به مردم محروم و مستضعف معطوف كرده بودند.
به خاطر دارم روزي دو نفر از اهالي روستاي «باسمنج» با مراجعه به انجمن اسلامی پايگاه جهت برداشت محصول يكي از محرومين ـ كه بيمار شده بود و توان جمع آوري محصول خود را نداشت ـ از انجمن اسلامی درخواست كمك كردند. ما اين موضوع را با شهيد فكوري در ميان گذاشتيم، ايشان پذيرفت و روز بعد سه دستگاه اتوبوس از كاركنان داوطلب پايگاه، آماده انجام كار خير شدند.
خود ايشان نيز با داسي بلند پيشاپيش كاركنان جهادگر روانه انجام كار گرديد. ماه مبارك رمضان بود و آفتاب داغي مي تابيد و من گه گاه به ايشان چشم مي دوختم و مي ديدم در حالي كه از سر و رويش عرق مي ريزد، خم به ابرو نمی آورد.
شهيد فكوري در كمال خلوص و در نهايت دقت و توان خود، تا عصر آن روز يكسره به كار درو پرداخت و لحظه ای از انجام كار غفلت نورزيد.
ثبت دیدگاه