خاطره (دسته گل شاه) شهید سیدموسی نامجوی
سال 1345 در کرمانشاه در خدمت نامجوی بودیم. یک شب بعد از گشت و گذار در محله های محروم شهر، از من پرسید:«برای مرخصی سالیانه کجا می روی؟» گفتم: «معلوم است، به زادگاهم که آب و هوای خنکی دارد می روم، که صله رحمی هم کرده باشد.» ایشان ادامه داد: «من اوایل سال به منطقه خاش، بم و زاهدان رفتم.» گفتم:«سید! جا قحط بود. همه مردم به کنار دریا می روند، اما شما که بچه دریا هستی، برای سیاحت زاهدان و بم را انتخاب کردی؟» نامجوی در جواب گفت: «من توصیه می کنم که تو هم بروی و این گونه جاها را ببینی. اصلا می دانی چیه؟ تا نروی و از نزدیک این مردم را نبینی و با آنها درد دل نکنی، نمی فهمی که شاه چه گلی به سر این ملت زده است»
ثبت دیدگاه