وصیت نامه شهید امیررضا فرسیابی امامه
با درود و سلام به رهبر شیعیان علی (علیه السلام) این وصیت نامه من سرباز وظیفه امیر رضا فرسیابی است که در روز چهارشنبه 1363/05/04 نوشته شده است. پدر و مادر عزیزم! من بنا به فرمان خداوند و بنا به مسئولیتی که داشتم برای رضای خداوند و برای نابودی دشمنان اسلام به جنگ کفار رفتم تا بتوانم کمی به اسلام کمک کرده باشم و خداوند مرا از خود راضی و خشنود کنم. پدرجان! روی سخنم با شماست، آیا از این که توانسته ای در مهمترین برهه ای از زمان و آن هم زمانی که اسلام عزیز مورد حملات گوناگون قرار گرفته است قربانی ناقابلی را اهدا کنی، خرسند نیستی؟... حاضر نیستم برایم گریه کنید و اگر اشکی هم ریخته شود برای اسلام و رضای خداوند ریخته شود .... بیاییم ناله هایمان را پتگ گردانیم و دشمن را خار بسازیم ولی بدانید که من از پیش شما می روم اما این جسم من است که از بین می رود بلکه من از بین نرفته ام و وارد یک زندگی جاوید گشته ام و شما هیچ ناراحت نباشید و افتخار کنید .من یک امانتی نزد شما بودم. پدر و مادر عزیزم! وقتی که شما این وصیت نامه را می خوانید من دیگر نیستم و از حالت مادی که دارم خارج شده ام و مرگ برای یک مسلمان وجود ندارد و این حالت بیش نیست و من دوست دارم که خانواده ام علی وار زندگی کنند. آنجا که شاخه ای جوانه زد، آنجا که گندم زارهای یک مزرعه ثمره داده اند، آنجا می توانید شادی تک تک بچه های نسل آزادی فردا را بنگرید.بدرود مادر و بدان که ما نزد خداوند هستیم. و شما برادر عزیزم که زحمت بسیاری پای من کشیده اید، امیدوارم که مرا حلال کنید و در شهادتم به جای گریه برایم طلب آمرزش کنید و شما خویشاوندان و دوستان عزیزم! امیدوارم که فقط برای خدا حرکت کنید و حتی نفس هم برای خدا بکشید چون همه چیزهای ما از اوست و ما نباید برای خودپسندی کار کنیم. برای من طلب مغفرت کنید چون من در گذشته گناهکار و جاهل بودم و حال که روحی تازه از اسلام در من دمیده شده این را بدانید تا آخرین قطره خونم از حریم مقدس اسلام دفاع خواهم کرد. انسانی که در راه خدا کاری را انجام می دهد و کسی که راه شهادت را خوانده است و نیز انسانی که می خواهد شهید شود بایستی معنای واقعی شهید را شنیده باشد.شهادت از روی هوای نفس و کورکورانه مورد قبول واقع نمی شود. پدر عزیزم! من شما را خیلی اذیت کردم. از شما پدر می خواهم که به بزرگی خودت مرا ببخشی چون من نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم. ای مادر عزیزم که تا صبح بیدار می نشستید و از من مواظبت می کردید تا من ناراحت نشوم و من از شما مادر عزیزم می خواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید. برادران و زن برادرم! من از شما می خواهم که مرا ببخشید و حلالم کنید و امیدوارم هر کاری که می کنید برای رضای خدا باشد و فرزندتان را طوری تربیت کنید که برای جامعه مفید باشد. و در آخر وصیت نامه از همه تقاضای دعا دارم و امیدوارم مرا دعا کنید تا خداوند گناهان مرا ببخشد و مرا با شهدای کربلا محشور بگرداند. اگر بهشتی باشم منتظر همه شما در بهشت خواهم ماند و اگر نباشم از خداوند می خواهم به خاطر چند قطره خونی که از من ریخته شده جای شما را در بهشت نگه دارد.
ثبت دیدگاه