« محرم و لشکر »
ماه محرم بود . بچه های لاهیجان و به خصوص رفسنجانی ها انس عجیبی به هم گرفته بودند . هیأت عزاداری تشکیل داده بودند و همان مراسم توی شهر را در اردوگاه اجرا می کردند .
گردان ها که هر کدام متعلق به شهری بودند ، طبق رسوماتشان مراسم عزاداری را اجرا می کردند . سردسته ی بچه های رفسنجان ، علی اصغر عباسی و حاج احمد بودند . صف عزاداران را هماهنگ می کردند و سرنوحه را می خواندند .
حاج احمد وسط ستون می ایستاد و بر سینه می کوبید . مسئولیت هم داشت ولی در آن لحظات همه یکی شده بودند . عزای حسین بن علی (ع) بود و مسئول و مرئوس نمی شناخت .
راوی : حسین مؤمنی
ثبت دیدگاه