شناسه: 350432

خاطره (فرمانده) شهید محمد پدردره گرگی(بروجردی)

از جمله خصوصيات بروجردي اين بود که عجول نبود. تصميم گيريهايش با تدبير و انديشه بود. يک بار، يک ضد انقلاب را اسير کرده بوديم. حاجي کنارش نشسته بود و با حوصله از او بازجويي مي کرد. او مدام از جواب دادن طفره مي رفت و اين مسأله بقيه را کلافه کرده بود. اما بروجردي خونسرد بود. مرتب سؤالهاي را تکرار مي کرد. با هم مي خنديدند تا اين که بالاخره بروجردي براي وضو گرفتن بيرون رفت. آقاي هاشميان، عصباني و کلافه ، کنار آن ضد انقلاب رفت و گفت: «مي داني که با کي صحبت مي کني؟!» او باور نمي کرد، مي گفت شما دروغ مي گوييد و او يک فرد معمولي است؛ اگر فرمانده قرارگاه حمزه است، پس درجه هايش کجاست و از اين حرفها. ما مي ديديم که بروجردي بين دوست و دشمن فرقي نمي گذارد. با هر دوي آنها رئوف و مهربان بود

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه