شگرد تمارض به ناشنوا بودن در کمین گاه بعثیها
«آن زمان وقتی بعثیها به خرمشهر حمله کردند و در بعضی از محلهها پیشروی کردند، سربازان بعثی در برخی خانههای اهالی خرمشهر که خالی از سکنه شده بود یا در حال استراحت بودند یا کمین کرده بودند. یادم هست یک بار بهنام از شناسایی برگشت و وقتی از شگردش گفت همه ما از این خلاقیت و جسارتش کلی خندیدیم. بهنام دوباره از شگرد گم شدن و لباسهای خاکی استفاده کرده بود اما این بار خودش را به کر و لالی هم زده بود. بهنام از گمراه کردن سربازهای بعثی گفت. از اینکه واقعاً فکر کرده بودند او ناشنوا است. اما باز هم قسمت طنز ماجرا، آنجا بود که از غفلت بعثیها استفاده کرده و چند فشنگ و کنسرو هم برداشته بود و فلنگ را بسته بود.» این روایت بخشی دیگری از خاطرات محسن راستانی از مأموریت ویژه بهنام محمدی در خرمشهر است.
ثبت دیدگاه