خاطراتی از شهید ولی فلاحی
تیمسار فلاحی در ابتدای حمله صدام به ایران نزد امام راحل بود و ایشان نظر امیر فلاحی را در مورد جنگ پرسید که وی پاسخ داد" ما مانند حسین(ع) وارد جنگ شده و مانند حسین نیزدر زمان محاصره پاوه، شهید چمران اظهار میکرد 8000 نفر ما را محاصره و همگی سلاحها را آماده کرده بودند تا رزمندگان را نابود کنند. به علاوه، قبل از آن نیز منافقین و دشمنان به طرز فجیعی رزمندگان را به شهادت رسانده بودند چراکه همه گروههای ضد انقلاب دست به دست هم داده بودند تا یکپارچه به مقابله با نظام بپردازند. از جنگ خارج میشویم، قطعه قطعه خواهیم شد اما پیروز از میدان بیرون خواهیم آمد".در روز23 ماه مبارک، رمضان شهید فلاحی روزهدار بوده و چیزی برای افطار کردن نداشتند به گونهای که از آب موجود در آفتابهها برای سحری و افطار استفاده میکردند.امام راحل در روز 21 مرداد سال 60 در نامهای به شهید فلاحی نوشت: «شما را به جانشینی فرماندهی کل قوا با استفاده از تمامی امکانات و اختیارات منصوب میکنم»او بسیار مورد اعتماد امام بود.در زمانی هم که شهید فلاحی مجروح و در بیمارستان بستری بود،بچههای مدرسه به ملاقات وی رفتند.ما در دوران دفاع مقدس هم تحریم نظامی بودیم به طوریکه هرگاه هلیکوپتر و یا هواپیمایی از ما خسارت دیده و یا از بین میرفت،دیگر جایگزینی برای آن نداشتیم و از آمارمان کاسته میشد. اما عراق زمانیکه به ایران حمله کرد،345 فروند هواپیمای جنگی داشت و با وجود اینکه رزمندگان ما تعداد 300 فروند آن را مورد هدف قرار دادند اما در پایان جنگ 600 فروند هواپیمای جنگی داشت. همچنین عراق در زمان آغاز جنگ تحمیلی دارای 80 هلیکوپتر شکاری بود که در پایان جنگ این تعداد نیز به 325 فروند رسیده بود. به علاوه رژیم بعثی 12 لشکر در ابتدای جنگ داشت اما در پایان تعداد آنها را به 52 لشکر رسانده بود.رزمندگان و امیران ما در دوران دفاع مقدس با دست خالی اما جان بر کف و با ایمان و عزم راسخ به دفاع از این مرز و بوم پرداخته و اکنون موجب افتخار، عزت و اعتماد به نفس ما هستند.به اعتقاد من شهدا روزی کار نظامی انجام داده و امروز برای ما کار فرهنگی انجام میدهند چراکه عامل وحدت شدهاند.
ثبت دیدگاه