شناسه: 351162

خاطره (ذکر حاج‌ عبدالله) شهید محمود نوریان

در عملیات «والفجر 4» مریوان در دشت شیلر می‌خواستیم یک مین قمقمه‌ای را منفجر کنیم‌، اما نمی‌توانستیم؛ نه خنثی می‌شد و نه منفجر؛ حاج عبدالله آمد و گفتیم: «نمی‌شود این را کاری کرد» او گفت: «بسم‌الله، گفتید؟» گفتیم: «بله، گفتیم». او بسم‌الله‌الرحمن الرحیم گفت، همان کارهای مرا انجام داد و مین ترکید؛ حاج عبدالله گفت: «شما بگویید بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم کار درست می‌شود». حسین روشنی قائم مقام اطلاعات لشکر 10 سیدالشهدا بود؛ می‌گفت: «در جاده اهواز ـ خرمشهر ماشینم خراب شده بود؛ داشتم دل و جگر این ماشین را در می‌آوردم؛ هر چه تلاش می‌کردم نمی‌توانستم آن را درست کنم؛ دیرمان شده بود. ماشین حاج‌عبدالله آمد. ـ حسین آقا چی شده؟ ـ ماشین درست نمی‌شود. ـ بسم‌الله الرحمن‌الرحیم گفتید؟ ـ بله، بسم‌الله گفتیم. آمد و بسم‌الله‌الرحمن الرحیم گفت و استارت زد و ماشین روشن شد.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه