خاطره (معاون تیپ عاشورا) شهید سیدمحمد زینال الحسینی
آفتاب صورتش رو سرخ کرده بود و خیلی طبیعی جلوه می کرد . صورتش رو گذاشتم روی مهر و غبار هم توی یک کاغذ پیچیده بود گذاشتم روی پیشونی و گونه چپش مالیدم روی لبش و اطراف قبرش ریختم چهره اش را بوسیدم و گفتم سید همیشه تو پیشقدم می شدی برای آشتی ایندفعه من . فکر می کنم شاید برای 20 ثانیه صورتم به صورتش چسبیده بود و بعد لحد گذاشتیم .
ثبت دیدگاه