خاطره (پارتی بازی) شهید حمیدرضا جعفرزاده
به خاطر اشتباهی که کرده بودم، تنبیه م کرده بود و خیلی از کارش ناراحت بودم. توقع داشتم به عنوان برادر بزرگ تر هوایم را داشته باشد.چند روز بعد آمد پیشم و ازم معذرت خواهی کرد. با ناراحتی گفتم: خُب، نمیشد هوای منو داشته باشی؟خندید و گفت: اگه کس دیگهای بود، شایدکمی آسان میگرفتم؛ ولی چون تو برادر من هستی، ترسیدم یک نفر این کارم رو ببینه و بگه جعفرزاده هوای برادرش رو داشته و پارتی بازی کرده .
ثبت دیدگاه