خاطره از شهید علی وافوری اردکانی
خواهر شهيد: يكي از دوستان برادر شهيدم ( مرحوم حجّت الاسلام محمّد صادق حسيني پور ) وقتي كه خواستند خبر شهادت ايشان را به ما بدهد، آمدند در خانه و گفتند كه آيا خبري از حسين داريد؟( برادرم را در خانه حسين صدا ميكرديم ) گفتيم : خير. ايشان گفتند:« من ديشب خواب مي ديدم كه حسين در سنگر بودند و دوازده امام –عليهم السّلام- آمدند دور سنگر ايشان گشتند و او را سوار اسب كردند و رفتند.»
ثبت دیدگاه