عمليات لو رفت.. /تداعي ظهر عاشورا
براي عمليات کربلاي 4 داوطلبانه عازم منطقه شلمچه شديم، اما اين عمليات لو رفت و نيمه کاره ماند.
هر چند لشکر 19فجر يکي از لشکرهايي بود که در عمليات کربلاي4 با موفقيت خط را شکسته بود، اما با توجه به اينکه عمليات لو رفته بود به نيروهاي رزمنده لشکر19 فجر هم دستور عقب نشيني داده شد.
در همين عمليات سردار ابراهيم موحدي به شهادت رسيد و جنازه وي در منطقه ماند تا کربلاي 5...
آن شب واقعا شب وحشتناک و پرماجرايي بود، پيک گروهان بودم و براي اولين بار در عمليات شرکت مي کردم.
وقتي از شدت سرما با يکي از رزمندگان داخل سنگري رفتيم تا پتويي پيدا کنيم و خودمان را گرم نگه داريم، همين که خواستيم پتو را برداريم ناگهان ديديم زير آن جنازه يک عراقي بود، اما با توجه به آن هواي سرد و وحشتناک در کنار همان جنازه عراقي نشستيم و پتو را روي خود انداختيم و منتظر دستور پيشروي بوديم که فرمانده گروهان دستور عقب نشيني داد.
بعد از عمليات گفتند هر که مي خواهد به طور داوطلب براي شناسايي پيکر شهدا بيايد تا برويم ستاد معراج شهداي اهواز.
وقتي به آنجا رسيديم حقيقتا نمي دانستيم که چنين وضعي وجود دارد وگرنه نمي رفتيم.
اول ترسيدم وقتي که با پيکر شهداي زيادي برخورد کردم که بعضي دست در بدن نداشت، بعضي سر در بدن نداشتند و تکه پاره شده بودند يا قسمتي از بدنشان سوخته بود که قابل شناسايي نبود.
من به ياد روز عاشورا افتادم که مي گفتند ظهر عاشورا جنازه ها در گودال قتلگاه افتاده و قابل شناسايي نبودند.
چندين سال است از آن ماجرا مي گذرد وقتي به ياد مظلومين شهداي جنگ تحميلي مي افتم اشک مي ريزم...
محمد زارع در کتاب همگام با حماسه، ص 672
ثبت دیدگاه