خاطره (حجاب) شهید ناصر ابدام
برادر شهید تعریف میکند: خانواده شهید در منطقۀ 17 ابوذر فلاح زندگی میکردند. زمان جنگ بود و پدر مدام در جبههها با دشمن بعثی جهاد میکرد و غلامعباس مرد خانه بود و امور جاری خانه با ایشان بود. شهید چهار خواهر داشت و غیرت شدیدی هم روی مادر و خواهران داشت. شهید خیلی به حجاب و عفاف حساس بود و پیوسته همشیرهها را به حجاب برتر سفارش میکرد و آنها نیز تا به امروز با دقت و وسواس خاصی چادرشان را حفظ کردهاند. شهید به مادر میگفت: شما نروید چیزی بگیرید، من خودم هر چه لازم دارید میخرم. آن زمان دوران جنگ بود و صفهای نانوایی و اجناس کوپنی بسیار طولانی بود. غلامعباس این زحمت را به جان و دل میخرید و هر روز زمان زیادی صرف میکرد تا مادر و خواهرانش از نگاه نامحرمان در امان باشند. یکی از بستگان نیز هممحلی شهید بود و غلامعباس همین سفارشها را به او هم میکرد و خریدهایشان را انجام میداد. به این ترتیب شهید صبح تا شب در صف نان و اجناس کوپنی و مایحتاج زندگی بود.
ثبت دیدگاه