خاطراتی از شهید سیدمحمد زارعی ابرقوئی
اخلاق خوب
آدم با اخلاصي بود و هيچ وقت كاري نمي كرد يا با صداي بلند صحبت نمي كرد كه كسي ناراحت شود، هميشه از شهيد و شهادت به بزرگي ياد مي كرد بزرگترين آرزويش شهادت بود.
خواهر شهيد
از موتورم استفاده کنيد
در وصيت نامه اش نوشت: تنها آرزويم شهادت و ديدن امام است.
برايم لباس عزا نپوشيد و خرجي ام را از دولت نگيريد، بلكه از موتوري كه دارم استفاده كنيد.
برايم اصلاً گريه نكنيد و بعد از خواندن هر نماز دعاي فرج را بخوانيد.
آخرين ديدار
آخرين بار، براي مراسم شهيد سيد احمد پور نجفي به ابرکوه آمد.
هر موقع كه به مرخصي مي آمد5 الي6 روز مي ماند اما در آخرين بار كه آمد گفته بود كه مي خواهد با همهي مردم خداحافظي كند مانند كسي كه به او الهام شهيد شدن را مي دهند.
18 سال گمنامي
در عمليات رمضان به شهادت رسيد و پس از 18 سال گمنامي بدن مطهرش به زادگاهش آمد و در جوار ديگر دوستانش آرميد.
ثبت دیدگاه