شناسه: 338738

طاقت مردانه

هنوز به سن تکلیف نرسیده بود که تصمیم گرفت روزه ماه رمضان را بگیرد. پسردایی اش هم که هم سن و سالش بود با بشیر همراهی کرد. وسط روز تشنگی و گرسنگی بر نوجوانان غلبه کرد. دیگر داشتند از حال می رفتند. پسردایی روزه اش را افطار کرد اما بشیر حاضر نشد روزه را بخورد. لب هایش از تشنگی خشک شده بود ولی همچنان تحمل می کرد. به هر زحمتی بود تا اذان مغرب طاقت آورد و روزه اش را کامل گرفت.

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه