دست نوشته شماره 1 - شهید سیدمحسن حسنی
به روایت از منصوره حسنی : بعد از آموزشهای لازم که دیدیم، یک روز همة ما را جمع کردند و آقای حسنی آمد تا تقسیم بندی ها صورت گیرد. در آنجا آقا محسن برای بچه ها سخنرانی کردند و گفتند:" ما از میان برادران کسانی را می خواهیم که با ما به خط مقدم بیایند برای شهادت و امیدی برای برگشت آنها نیست اما نیروهایی که می خواهند خود را سالم نگه دارند و برای زنده ماندن خود تلاش می کنند را نمی خواهیم، اگر واقعاً کسی در خودش این توان را نمی بیند از صف بیاید بیرون و در خط دوم در آشپزخانه، ترابری و ... مشغول بشود" و طوری با بچه ها برخورد کردند که آنهایی که نمی خواهند بیایند خط مقدم در صورت بیرون آمدن از صف خجالت نکشند.
ثبت دیدگاه