دست نوشته شماره 1 - شهید غلام رضا مخبری
«سخنرانی سرلشگر غلامرضا مخبری نزد امام به یادگار مانده است:
« بسمالله الرحمن الرحیم
با عرض تسلیت وفات حضرت فاطمه زهرا (س) به حضور حضرت امام زمان زمان (عج) و حضرت امام خمینی، و با عرض تشکر از حضور امام، به خاطر پذیرش رزمندگان به حضورشان، بنده به نمایندگی از رزمندگان قسمت بستان و چزابه که الان در حضور امام هستیم، میخواستم چند کلمه بهطور خلاصه به حضور امام و ملت شهیدپرور ایران عرض کنم. کشور مزدور عراق و سربازان و جنگندههای پوچ عراق که در 17 ماه قبل از مسائل داخل کشور ما سوء استفاده کرده بودند و به داخل کشور ما رسوخ کردند، در حال انحطاط و بدبختی روز به روز از بین میروند. نشانههای این انحطاط از ماهها قبل کاملاً روشن و مشخص گردیده است. شکست حصر آبادان، فتح بزرگ بستان، نشانههای بسیار خوبی بود که صدام و صدامیان و آنهایی که صدام را حمایت میکنند، بدانند که دیگر بایستی فرار را برقرار ترجیح دهند.
صدام باز هم نفهمید. پس از فتح بستان که خود من و تعداد بسیار زیادی از این رزمندگان افتخار شرکت در آن را داشتیم، میتوانست درس بسیار بزرگی برای مزدوران عراق باشد زیرا اجسادی که در جلوی پای سربازان ایران، سربازان اسلام افتاده بود خود نشانهی بسیار بارزی از انحطاط دشمن بود.
صدام خواست یک بار دیگر قدرت خود را بیازماید. عملیات چزابه را آزمایش کرد. حضرت امام نگران شده بودند، زیرا صدام با تدارکی که دیده بود حق داشت که آن ادعا را بکند. صدام حق داشت با آن تدارک چند ماههای که پس از شکست بستان دیده بود و با آن وضعیت آن ادعا را قبل از حمله بکند و بگوید که من بستان را گرفتهام؛ ولی همه شاهد بودند، خدای بزرگ شاهد بود که در آن شب در شب 11/17 فقط یک گردان رزمنده، فقط یک گردان با تعدادی برادران سپاه و بسیج، جلوی یورش 12 گردان کماندوی دشمن را مردانه گرفتند و اجازه ندادند که صدام به آن ادعای کثیف خودش برسد.
حضرت امام!
اطمینان داشته باشید که تا لحظهای که نیروی ایمان و تا لحظهای که خون در رگهای این جوانان وطن و سربازان اسلام در جریان است، نه تنها صدام بلکه هیچ یک از مزدورانی که بخواهند چشم خود را به سوی خاک ایران بدوزند زنده نخواهند ماند.»
چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۲۷
ثبت دیدگاه