شناسه: 341363

دلنوشته فرزند شهید

سلام بر پدری که هرگز نمی بینم او را ...، سلام بر او که آرمان مقدس دفاع از دین را بر دیدن من ترجیح داد.
حیات دنیای من چندماه دیگر شروع می شود ولی او جاودانگی را چند روزی است،آغاز کرده است.
برادرم محمد بی تاب دیدن اوست، در وجود مادر نبض بی قراری نبودن پدر را احساس می کنم.
روز شهادتش نوری در وجودم تابیدن گرفت،سرشار شوق وصالش بودم نمی دانم چرا در دنیای خاکی همه بی تابند، او که سرزنده و شاداب است... کم کم نگران می شوم... شاید من هم در دنیای ماده و خاک نبودنش را تاب نیاورم...
شاید من هم به نبودنش عادت نکنم ولی من به خون جاری در رگهایم از نشان عشق به معبود او می بالم و افتخار خواهم کرد به شهادتش، پس دوباره سلام خواهد داد به شهادت پدرم، مبارک باد بر تو پیوند آسمانی به بیکران الهی...
 

مطالب پیشنهادی

ثبت دیدگاه