دست نوشت شهید احمد طایفه حیدری
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خدا
خدمت همسر عزيزم؛ اميدوارم از اينكه اين نامه را برايت مي نويسم تو را از من دلگير نكند؛ زيرا آنچه كه در قلب من مي گذرد در بعضي از مواقع نمي شود آن چنان كه بايد آن را توصيف نمود و به زبان آورد.
همسرم، تو از زماني كه وارد زندگي من شدي به جز سختي و رنج چيزي عايد تو نشد، ولي تو در هر حال براي من همسري لايق و باوفا بودي، در غم و شادي زندگي من شريك شدي، ولي افسوس كه هرگز نتوانستم آنقدر كه تو نسبت به من محبت داشتي به تو محبت كنم، ولي حالا مي توانم آن احساسي را كه در قلبم دارم برايت بر روي كاغذ آورده و بنويسم دوستت دارم و خواهم داشت.
در زندگي براي اولين كسي كه ارزش قائلم و مي پرستمش تويي، ولي شايد باور نكني و اين عين واقعيت است و اما فرزندي كه در شكم خود پرورش مي دهي اگر تا آن زمان كه بدنيا مي آيد و تا آن زماني كه بزرگ مي شود من زنده ماندم در تربيتش به تو كمك خواهم كرد، ولي اگر مردم و عمرم كفاف نكرد خود تو همچون شيرزني او را تربيت كرده و به جامعه تحويلش بده. او را آن چنان پرورش كن كه هميشه در مقابل تمام دوستان سرافراز باشي. زماني كه درك كرد معني بابا و مامان را، او را بر سر مزارم آورش تا مرا صدا كند و از شنيدن صداي فرزند خويش روحم شاد شود.
اميدوارم هر گونه كه خود مي خواهي راه زندگي خويش را انتخاب كني. اگر خواستي مي تواني با پدر و مادرم زندگي كني و اگر هم نخواستي باز هم بسته به ميل خود توست و اگر هم بعد از مرگ من خواستي ازدواج كني مي تواني. هرگز در زندگي به خود شكست راه مده، تو جواني و مي تواني از جواني خويش بهره بگيري. اين زندگي متعلق به توست و هيچ كس حق دخل و تصرف آن را ندارد. در ضمن گفتم اگر خواستي با پدر و مادرم زندگي كني به تو قول مي دهم كه آنها هيچ گونه محبتي را از تو و فرزندم دريغ نكنند.
در خاتمه از زحماتي كه در طي مدت همسري براي من كشيدي سپاسگزاري مي نمايم و تو و فرزندم را به خداي يكتا مي سپارم.
كسي كه تو را دوست دارد
فرهاد(احمد) ـ 1362/2/19
ثبت دیدگاه