اشعار شهید افراسیاب رئیسی وستگانی
مادر فداى تو اين جسم و جان من
احوال من بشنو از زبان من
در راه حق قربان گرديد جان من
اين است مادر جان حرفى كه من دارم
شيون مكن مادر در مرگ خونبارم
بگذر زمن ديگر عزم سفر دارم
مادر زهر سو بين اين لشكر شيطان
گشته هجوم آور بر ملت ايران
بايد بپا خيزيم در رزم با عدوان
امر خدا باشد بر بخت بيدارم
شيون مكن مادر در مرگ خونبارم
بگذر زمن ديگر عزم سفر دارم
اكنون شده مادر نوبت به روح الله
همچون حسين جوش ديگر اين اعداء
اكنون شدم قربان چون اكبر رعنا
در راه ايمانم شورى به سر دارم
شيون مكن مادر در مرگ خونبارم
بگذر زمن ديگر عزم سفر دارم
بايد فدا سازم چون اكبر ليلا
اين جان شيرينم از بهر روح الله
مانند ليلا باش صابر در اين غمها
يك خواهش ديگر مادر زتو دارم
شيون مكن مادر در مرگ خونبارم
بگذر زمن ديگر عزم سفر دارم
گه كشته گرديده ام در جبهه اى مادر
بهرم مكن زارى، بهرم مزن بر سر
يك پرچم سبزى در خانه زن مادر
بهرم چراغان كن، بهرم مزن بر سر
شوق خدا دارم، شيون مكن مادر
در مرگ خونبارم، بگذر زمن ديگر عزم سفر دارم
ثبت دیدگاه