خاطرات

از بچگی برای نماز شب به خط می‌شدیم

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۲:۱۷

استاد عرفانش در نجف گفت «هادی ره صدساله را یک شبه رفت»

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۲:۱۷

کمدش پر بود از عکسهای حاج همت، شهید دین‌شعاری و ابراهیم هادی

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۲:۱۷

ماجرای قرائت زیارت عاشورا روی پشت‌بام و دست‌های کوچک هادی رو به آسمان

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۲:۱۷

در نجف به صورت رایگان برای طلاب نیازمند، لوله کشی می‌کرد/حساب پس اندازی داشت که همه‌اش صرف فقرا می‌شد

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۲:۱۷

سس فرانسوی

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۱:۵۸

مزارم را حسینیه کنید

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۱:۵۸

محمد هادی وصیت کرد اگر شهید شدم من را در وادی‌السلام دفن کنید

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۱:۵۸

من زشت‌ام اگه شهید بشم هیچ‌کس برام کاری نمی‌کنه

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۱:۵۸

فلافل فروش

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۱:۵۸

عاشق کربلا شد و امام حسین(ع) خریدش

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۱:۵۸

مراقبه قبل از تولد

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۱:۵۸

خاطرات شهید کیومرث انصاری

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۱۱:۴۴

تشییع و تدفین شهید

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۰۹:۱۹

خصوصیات اخلاقی شهید محمد هادی ذوالفقاری

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۰۹:۱۹

گفتگو با خواهر شهید 2

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۰۹:۱۹

نحوه ی شهادت هادی

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۰۹:۱۹

جانبازی شهید هادی ذوالفقاری در سال۸۸

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۰۹:۱۹

الگویش شهید ابراهیم هادی و شهید همت بودند

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۰۹:۱۹

نامه ای برای همسرم

۱۴۰۱-۴-۲۵ ۰۹:۰۵