خاطرات

استفاده مفید از وقت و توجه فراوان به مطالعه

۱۴۰۱-۵-۱۹ ۱۲:۵۷

کودکی

۱۴۰۱-۵-۱۹ ۱۲:۵۶

حسرت دیدار فرزند سوم در راه دفاع از اسلام و قرآن

۱۴۰۱-۵-۱۹ ۱۲:۵۴

گفتگو با همسر شهید 1

۱۴۰۱-۵-۱۹ ۰۹:۲۷

رفتن به سوریه محک من برای حضور در عاشوراست

۱۴۰۱-۵-۱۹ ۰۹:۰۸

آخرین عکس

۱۴۰۱-۵-۱۹ ۰۹:۰۶

اگر پایم سالم بود جای امنی برای داعش نمی‌گذاشتم

۱۴۰۱-۵-۱۹ ۰۹:۰۲

ادب

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۹:۰۳

اسماعیل چریک، شیر شمال در سوریه

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۵:۰۶

می‌دانستم برود، شهید می‌شود

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۵:۰۶

اهداء جام قهرمانی ورزشکار عراقی به خانواده شهید زاهدپور

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۵:۰۶

پدرم آنگونه که خواب دیدم شهید شد

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۵:۰۶

می‌دانستم برود، شهید می‌شود

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۵:۰۶

خواب فرزند شهید

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۴:۴۱

لحظه وداع با پیکرش نماز شکر خواندم

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۴:۴۱

شهید زاهدپور عشق شهادت را در سرش می‌پروراند

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۴:۴۱

همرزم شهید

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۴:۴۱

از لحظه خداحافظی با شهید غریب در آخرین مأموریتش

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۴:۳۲

تولدش به جای خوشحالی غم و اندوه را در دل مادر می‎کارد

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۴:۳۲

مادر! دعا کن شهید شوم

۱۴۰۱-۵-۱۸ ۱۴:۳۲