خاطرات
خاطره ای از همسر شهید اصغر قاسمی
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۱۱:۱۸
خاطره ای از شهید اصغر قاسمی از زبان مادر بزرگوارش
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۱۱:۱۳
منتظر شهادتش بودم
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۰۹:۵۲
شهید عطری جلوی چشمش به شهادت رسید
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۰۹:۵۲
فدای حضرت زینب(س) شد/ از دردهایش به کسی چیزی نمیگفت
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۰۹:۴۶
بسیار شوخطبع بود/ هیچکس از او ناراحتی ندید
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۰۹:۴۶
هیچ موقع حرف سوریه را هم نمیزد
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۰۹:۴۶
نحوه شهادت
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۰۹:۴۶
نزد همه بچهها محبوبیت زیادی داشت
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۰۹:۴۶
عشق عجیبی به ولایت داشت
۱۴۰۱-۵-۳۰ ۰۹:۴۶
نمیخواست به این زودیها شهید شود
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۴:۳۶
نمیخواهم موتورِ بیت المال آسیب ببیند
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۴:۳۶
حضور عملی و میدانی در صدر صف نخست عملیاتها
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۴:۳۶
شهادتش خسارت علمی به کشور بود
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۴:۳۶
به کوچههای مدینه نمیروم جز با لباس جهاد
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۳:۳۹
افراد دشمن را به اسم و چهره می شناخت
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۳:۳۹
اولین کسی بود که در حرم حضرت زینب(س) به استقبالمان آمد
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۳:۳۹
گروههای عراقی به طرز عجیبی او را دوست داشتند
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۳:۳۹
شهادت
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۳:۳۹
مجروحیتها
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۲:۱۴
فرماندهی عملیات قرارگاه حیدریون
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۲:۱۴
حضور در اکثر عملیاتهای جبهه مقاومت
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۲:۱۴
اولین جبهه
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۲:۱۴
حساب دفتری داریم!
۱۴۰۱-۵-۲۹ ۱۲:۰۰